| ||
![]() این وصیت نامه هاییکه این عزیزان می نویسند مطالعه کنید،پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند ،یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید. «امام خمینی(ره)» | شنبه 92/6/9 | | 5:43 عصر | | دنیای من |
برایم جالب بود وقتی با شهامتی مثال زدنی ایستاد و گفت: «اینکه تو به خودت شک داری به من ربطی نداره؛ من که به خودم شک ندارم. صدتا از اینام که بیان و برن من عین خیالم نیست؛ آدم اگه فکرش خراب نباشه با دیدن این قیافه ها و لباس ها طوریش نمیشه...» | جمعه 92/2/6 | | 7:18 عصر | | دنیای من |
بهترین بابای دنیا
 
ما همان مداد رنگی های بچه گانه ایم خیال می کنیم بزرگ شده ایم... رفتارمان را ببین! می گویند بابا، می نویسیم بابا. می گویند نان، می نویسیم نان. می گویند داد، می نویسیم داد. اصلا انگار از خودمان اراده ای نداریم انگار نه انگار آنهایی که دارند برایمان خط مشی تعریف می کنند دشمنند... انگار نه انگار که از ما کینه به دل دارند و ما درست مثل بچه گی هایمان، بدون اینکه بدانیم چه تصویری را رنگ می کنیم با خوشحالی خودمان را روی پاذلِ بی رنگ و لعابشان می کشیم... انگار نه انگار که این پاذل قرار است برای سرنگونی خودمان رنگ شود! انگار نه انگار که رنگ و لعابِ این پاذل قرار است وجود ما را بی رنگ و لعاب کند! بابا آب دادشان را طوری می خوانند که ناخود آگاه یادمان می رود چه بابایی داشتیم... چه بابای خوبی... بابایی که به جای نان برایمان جان می داد و به جای آب برایمان خون می داد. بابایی که نمی گذاشت رنگ و بوی او در خانه مان تجلی پیدا کند... بابایی که نمی گذاشت صدای او به گوش خانه هایمان برسد. بابای خوبم! بهترین بابای دنیا! دوست دارم رنگم را مثل تو سُرخ انتخاب کنم مداد تراشی بردارم و زنگار از نوکِ قلمم بگیرم و با خطی سرخ بنویسم: راهت را ادامه می دهم بابای خوبم. بهترین بابای دنیا... | چهارشنبه 92/1/14 | | 5:58 عصر | | دنیای من |
خداوند چه می دهد به کسی که: مسخره شدن را به جان می خرد! محدودیت های لباس بلند را تحمل می کند! تا خانواده ها متزلزل نشوند. امام صادق (با احترام بیشتر ذکر بشود) (علیه السلام) برای او از خداوند طلب رحمت کرده است. (1) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) انسان عفیف را جزء اولین وارد شوندگان بهشت می داند. (2) و بالاتر از همه ی اینها: خداوند او را دوست می دارد. (3) ![]() (1) امام صادق علیه السلام می فرمایند: رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً عَفَّ وَ تَعَفَّفَ: خداوند بنده ی عفیف، عفت پیشه را دوست دارد. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال: 183) (2) امام رضا (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل می کنند: أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ شَهِیدٌ وَ عَبْدٌ مَمْلُوکٌ أَحْسَنَ عِبَادَةَ رَبِّهِ وَ نَصَحَ لِسَیِّدِهِ وَ رَجُلٌ عَفِیفٌ مُتَعَفِّفٌ ذُو عِبَادَةٍ: اولین کسانی که وارد بهشت می شوند 3 گروه هستند: اول: شهداء؛ دوم: بنده ای که عبادت پروردگارش را نیکو انجام بدهد و برای آقایش خیر خواه باشد؛ سوم: انسانِ عفیفِ عفت پیشه ای که بندگی خداوند را انجام دهد. (بحار الأنوار 68 : 272) (3) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: خداوند انسان آبرومند بردبار با عفّت عفّت پیشه را دوست دارد. (کافى، ج2، ص112، ح8) | جمعه 92/1/9 | | 1:2 عصر | | دنیای من |
پیوند عید و فاطمیه
 
سلام به همه دوستان و سال نو بر شما مبارک. امیدوارم سال خوبی داشته باشید. بحثی که این روزها در مورد پیوند عید و ایام فاطمیه مطرح شده اینه که ما فقط میتونیم 5 روز اول دید و بازدید بریم و بقیه شو باید کنج خونه بشینیم؟ اول یه سر میزنیم به رساله دانشجویی که سوالی به این مضمون پرسیده شده که مراسم ازدواج در ایام فاطمیه چه حکمی داره؟ برگزاری این نوع مراسم(ازدواج) اگر توام با معصیت و یا هتک حرمت به حضرت زهرا (سلام الله علیها)نباشد، اشکال ندارد. اما برای مومنان سزاوار است که حرمت این ایام را پاس بدارند و از انجام کارهای شادی آفرین بپرهیزند. مستفاد از زساله دانشجویی،ج16(به نقل از: صراط النجاه آیه الله تبریزی،ج5،س521، و دفاترسایر مراجع)
پ.ن از این جواب میشه استنباط کرد که صرف دید و بازدید و صله رحم در ایام عید مشکلی نداره، حتی گفتن و خندیدن در حد معمول عرفی هم مشکلی نداره ولی از انجام کارهای شادی آفرین مثل گذاشتن موسیقی های شاد و رفتارهایی از این دست باید خود داری بشه.... البته اینم بگم که این حکم شرعیشه، ولی اگه کسی بتونه احتیاط کنه و توی همون چهار پنج روز اول دید و بازدیدهاشو انجام بده بهتره... | جمعه 92/1/2 | | 12:0 عصر | | دنیای من |
فراتر از باور(3)
 
نویسنده:حجت الاسلام شیخ محمد رضا النعمانی
ترجمه: مهرداد آزاد واپسین فصل از حیات مبارزاتی شهیده آمنه صدر
نقش هدایتی بنت الهدی بنت الهدی در آن شرایط وخیم و بحرانی حصر در خانه، نقش بسیار مهم دیگری را هم ایفا می کرد و آن مراقبت از محیط پیرامون خانه بود. در ماه نخست حصر، ما از اتفاقات پیرامون خود بی اطلاع بودیم و از تدابیر و اقدامات مخفیانه رژیم در مورد سید شهید و خانواده اش خبری نداشتیم و نمی دانستیم که آیا برای نفوذ جنایتکاران به داخل خانه سید شهید و مثلاً برای کشتن ایشان به دور از چشم ها راهی ایجاد کرده؟ آیا خانه های مجاور را مصادره یا تصرف کرده تا محاصره را تشدید کند و دست به جنایتی بزند و یا اقدامات جاسوسی و کنترل و غیره را انجام دهد؟ همه اینها برای ما نامعلوم بود. امکان کسب اطلاع درباره این مسائل به صورت فعال برای من مقدور نبود، چون سید شهید، رفتن من به پشت بام را در روز روشن به مصلحت نمی دانست. جزئیات این مسئله را در کتاب خود، سال های رنج، آورده ایم.
در اینجا نوبت به بنت الهدی می رسید که چشم بیدار اعضای خانه و مراقب تمام اتفاقات و رویدادها و حرکت های یپرامون بود. ذکر این نکته را برای حفظ در تاریخ ضروری می دانم که ما در آن دوران، هیچ اقدام و یا رفتار منفی و نامتعارفی را از سوی همسایگان بیت سید شهید مشاهده نکردیم، اما این طبیعی بود که در آن اوضاع و احوال، در مورد هر چیزی و هر کسی جانب احتیاط را رعایت کنیم. چون آن وضعیت، طبیعتاً چنین رفتاری را ایجاب می کرد. شهیده بنت الهدی به پشت بام می رفت و چنین وانمود می کرد که دارد لباس های شسته شده را روی طناب پهن می کند و به این بهانه، نگاهی سریع به محلی که از آنجا کسب اطلاع می کرد، می انداخت. اینکار معمولاً شب ها و گاهی روزها انجام می شد. این عمل مدتی ادامه یافت تا اینکه یقین کردیم خطری در پیرامون خانه شهید وجود ندارد. ما از طریق شکستگی کوچک پنجره ای مشرف به بیرون، بخشی از کوچه را تحت نظر داشتیم و از تعداد نیروهای امنیتی و نوع رفتارهای آنان مطلع می شدیم و حتی به مکالمات بی سیم و گفت و گوهای آنان گوش می دادیم. بخش دیگر کوچه که در آنجا هم نیروها جمع بودند. در دیدرس ما نبود. ولی صداهایشان را می شنیدیم. بنت الهدی به بهانه گذاشتن سطل زباله در بیرون خانه نگاهی به بیرون می انداخت و پس از برانداز کردن کوچه، وارد خانه می شد و مشاهدات خود را برای ما نقل می کرد. او زمان خاصی را برای این کار تعیین نکرده بود و برخی از اوقات که تحرکی غیر عادی را در کوچه احساس می کردیم، او به همین بهانه از در خارج می شد و زباله را می گذاشت و از وضعیت کوچه باخبر می شد. | یکشنبه 91/12/13 | | 12:0 صبح | | دنیای من |
فراتر از باور(2)
 
نویسنده:حجت الاسلام شیخ محمد رضا النعمانی
ترجمه: مهرداد آزاد واپسین فصل از حیات مبارزاتی شهیده آمنه صدر اقدام با شکوه زنان مسلمان عراقی برخی ممکن است میزان اهمیت و عمق خطرات دیدار از خانه سید شهید در آن شرایط خفقان آور را درک نکنند و کسی که در کشوری آزاد زندگی می کند، این اقدام را کاری ساده و یپش پاافتاده قلمداد کند، اما از نظر قوانین صدام تکریتی و سازمان های سرکوبگر او، این کار، جنایتی بزرگ و اقدامی منتهی به اعدام و یا زندان ابد محسوب می شد؛ همچنان که برای عده ای از آنان چنین شد. پس از خروش زینبی بنت الهدی، تظاهراتی از حرم امام علی(علیه السلام) با حضور مردان و زنان عراقی به راه افتاد و در پی تظاهرات، رژیم مجبور شد سید شهید را آزاد کند.(1). ساعاتی بعد سید شهید از اداره امنیت با خانواده اش تماس گرفت و به آنان اطلاع داد که بعد از چند ساعت به نجف می رسد، تقریباً یک ساعت بعد از این تماس که نشان می داد سید شهید در راه بغداد به نجف است، «ابواسماء» جنایتکار، رئیس شعبه پنجم سازمان امنیت با منزل تماس گرفت و درخواست گفت و گو با بنت الهدی را کرد. وی در این مکالمه تلفنی به بنت الهدی گفت، «این چه هیاهو و تظاهراتی است که علیه ما به پا کرده ای؟» بنت الهدی گفت، «آیا می دانی نیروهای امنیتی شما چه کردند و آیا تو نمی دانی که سید دستگیر شده؟ مردم نسبت به کارها و رفتارهای شما دست به اعتراض زده اند.» ابواسماء گفت، «اتفاقی نیفتاده که این کارها بشود. کل ماجرا این بوده که رهبری خواستار ملاقات با سید بود. همین! هیچ دستوری برای بازداشت ایشان در کار نبوده است.» بنت الهدی گفت، «آیا آمدن رئیس اداره امنیت نجف در ساعت شش صبح، آن هم با این همه نیرو و محاصره خانه از سر شب تا دم صبح، فقط به خاطر انجام ملاقات بوده است؟» بنت الهدی پس از این تماس تلفنی به من گفت، «این جنایتکار، با حالت تشویش و دستپاچگی صحبت می کرد. به نظر من علت آزاد کردن سید، برپایی اعتراضات گسترده در نجف و شهرهای دیگر عراق بود که باعث هراس رژیم و اجبار او به آزادی سید شهید شد. والا همین جنایتکار (ابواسماء) در همان روز که سید را به اداره امنیت برده بودند، یپش از آنکه از خبر تظاهرات اعتراض آمیز باخبر شود، خطاب به سید شهید گفته بود، «به خاطر اینکه جلوی من ایستادی، زبانت را خواهم برید.» این سخن او نشان می دهد که رژیم تصمیم داشت در همان بازداشت، سید شهید صدر را اعدام کند. | یکشنبه 91/12/13 | | 12:0 صبح | | دنیای من |
فراتر از باور(1)
 
نویسنده:حجت الاسلام شیخ محمد رضا النعمانی
ترجمه: مهرداد آزاد
واپسین فصل از حیات مبارزاتی شهیده آمنه صدر
این بخش از زندگی سیده شهیده آمنه صدر معروف به بنت الهدی (ره)، از درخشندگی خاصی برخوردار و بیانگر حقیقت جاودانه آن شهیده و جبنه های واقعی شخصیت اوست. باید اذعان کنم که به رغم زمانی طولانی که با شهید صدر و خواهر مظلومه اش زندگی کردم؛ بنت الهدی را هیچگاه به اندازه ای که در نه ماه آخر حیات مبارکش شناختم؛ نشناخته بودم. گویا در خوابی توأم با اعجاب و حزن و حسرت و یا تعجب و حیرت به سر می بردم. در باورمان هم نمی گنجد که زندگی آن بزرگ زن به پایان رسیده است، در حالی که آن طور که باید و شاید او را نشناختیم و حق او را به جا نیاوردیم. با یقین و اطمینان می گویم که این مصیبت ها و سختی ها هستند که حقیقت وجودی آدمی را به مرحله ظهور و بروز می رسانند و ابعاد واقعی و صلابت ایمان او را به نمایش می گذارند، نه روزهای خوشی و دوران رفاه و روزمرگی و ثبات که فضای غیرشفاف بر آنها حاکم است و سیاه و سفید درهم می آمیزند و حقیقت وجود آدمی به درستی نمایان نمی شود. در رفتارهای بنت الهدی در دوران حصر، ویژگی های بی شماری را مشاهده کردم که مرا واقعاً تکان می داد: ایمانی که کوه ها قادر به سست کردن آن نبودند؛ اراده ای که طوفان ها نمی توانستند آن را تضعیف کنند؛ عقل و درایتی که قدرت تشخیص درست را از نادرست را به کمال داشت و ثبات و آرامشی که سختی ها را تاب می آورد و جذب ناشدنی ها را جذب می کرد. او در قبال مشکلات و ناملایمات با روحی هدایتگر و انعطاف پذیر و آزادمنش و مطمئن از درستی راه حل و عمل خود و در عین حال قاطعانه و با ثبات و قوی و بابینشی روشن عمل می کرد. من یقین دارم که هر چه درباره این بانوی مظلوم بنویسم، تمامی ابعاد شخصیت وی را شامل نمی شود و این گناه من نیست. زیرا جامعه و آداب و رسوم موجود و بی توجهی عامه مردم نسبت به شخصیت های بزرگ و غفلت آنها از انجام وظایف و مسئولیت هایشان در قبال آنها، این نقصان را پدید آورده و همگان در این تقصیر، سهیمند. اینک این بخش از تاریخ شکوهمند و باعظمتمان را مرور می کنیم با این امید که شاهدی باشد بر وفاداری ما به راه حق و حق مداران، هر چند، هر قدر نسبت به آنها و راهی که پیموده اند؛ اظهار وفاداری و ایفای وظیفه کنیم؛ باز هم خون پاکشان، دینی برعهده ما و امانتی بر دوش ما و مسئولیتی است که نسل های آینده را به خونخواهی حقیقی آنها که خونشان به خاطر اسلام ریخته شده ما شاهد آن بودیم و آنها نیز شاهد ما هستند؛ دعوت می کند؛ از این رو به همراه شما به مطالعه بخشی از تاریخ می پردازیم که سراسر الهام گرفته از ایمان عمیق و اعتقاد راسخ شهیده بنت الهدی است. | یکشنبه 91/12/13 | | 12:0 صبح | | دنیای من |
شهید مریم فرهانیان
 
نام : مریم فرهانیان وصیتنامه شهیده مریم فرهانیان - به ولایت فقیه ارج بنهیم و بدانیم که الان امام خمینی بر ما ولایت دارد | جمعه 91/12/11 | | 12:0 صبح | | دنیای من |
قاصد شاه
 
پس از پیروزی انقلاب، به فرمان حضرت امام(ره)به امامت جمعه یزد منصوب شد و در تعمیر 18 مسجد، تاسیس و تعمیر 19 مدرسه علوم دینی، تاسیس سازمانهای خیریه و بنیاد صدوق قم به مساحت 220 هزار متر مربع و ... نقش داشت. | پنج شنبه 91/12/10 | | 9:0 عصر | | دنیای من |
|
||
Designed By:Hosna |