| ||
وقتی ابطحی از علاقه مردم لبنان به انقلاب اسلامی ناراحت میشود!
مشاور و رئیس دفتر سابق محمد خاتمی گویا مانند برخی از همطیفانش هنوز متوجه عمق تأثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران در میان کشورهای اسلامی نشده و کماکان اصرار دارد تا چشم خود را بر این ماجرا ببندد؛ رویکردی که حتی رسانههای غربی و امریکایی نیز با آگاهی از تأثیر ویژه ایران بر تحولات منطقه آگاه، بعضاً ناچار به اذعان در مورد آن میشوند. محمدعلی ابطحی از محکومان فتنه 88 که پس از اظهار ندامت با عفو و رأفت نظام از زندان آزاد شد، در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود منتشر کرده، ضمن تبلیغ ویژه برای دوران مسئولیتش در دفتر نمایندگی صدا و سیما در لبنان، تلاش کرده تا اهمیت و نقش ایران در مقاومت این کشور در برابر رژیم صهیونیستی و همچنین علاقه مردم این کشور به مسئولان کشورمان به دلیل حمایت از استقلال و تمامیت ارضی این کشور را زیر سوال ببرد و این مساله را تنها یک بزرگنمایی رسانهای بنامد. ابطحی نوشته است: «دفتر صدا و سیما در خیابان الحمراء بود. جایی که در همان شرایط جنگ به عنوان شانزلیزه بیروت معروف بود. خود لبنان هم که مثل یک فرانسه بود. تاثیر فرهنگ فرانسوی بر لبنان به خصوص بر بخشهای مسیحی نشین سایقه طولانی تاریخی دارد. معمولا ایرانیان رسمی در این محلات سکونت نداشتند. در حومه شهر بیروت آن روزها منطقهای بنام ضاحیه بود. شیعه نشین و حزب الله نشین بود. دفاتر حزب الله در آن منطقه بودند. امنیت آن منطقه پر ازدحام نیز با حزب الله بود. سفارت و کمیته امداد و دفاتر نمایندگیهای مختلف ایرانی و مذهبی هم در آنجا بود. در و دیوار ضاحیه جنوبی هم آن روزها پر بود از عکسهای امام خمینی، آیه الله خامنهای و سید عباس موسوی و سید حسن نصر الله. خیلی از مغازهها فارسی حرف میزدند و برای ایرانیان مقیم لبنان این منطقه جز تفاوت در پوشش بعضی خانمها، همان فضای ایران بود. شوخی رایجی داشتیم آن روزها. خیلی از مقامات ایرانی را که برای بازدید از لبنان دعوت میکردند با ماشینهای زرهی از مرز سوریه یک راست به این منطقه وارد میکردند و آنان در حیرت از این همه تاثیر انقلاب اسلامی دست به دهان میماندند. و برای این همه موفقیت جیب را برای کمک به نهادهای مختلفی که در ضاحیه جنوبی استقرار پیدا کرده بود شل هم میکردند. اما این همه لبنان نبود. به برکت دفتر صدا و سیما که از قبل پیروزی اتقلاب در این منطقه نبود ودر همان حمراء مورد اشاره بود من مجبور بودم بخشهای دیگر لبنان را هم ببینم.» ابطحی همچنین تلاش کرده تا علاقه لبنانیها به انقلاب اسلامی را تنها محدود به بخش کوچکی از مردم این کشور معرفی کند و در این زمینه مینویسد: «روشنفکرها. نویسندگان. فیلمسازها. شاعران. روزنامه نگاران. دنیای متفاوتی را برای لبنان میآفریدند.. به خصوص مسیحیانش با علاقمندی تاریخی که به گفتگوی ادیان داشتند. در لبنان اول نیاز به گفتگو بود و سپس علاقه. در بسیاری از آپارتمانها در مجموعه واحدها ی یک آپارتمان شیعه، سنی، دروزی و مسیحی در کنار یکدیگر مجبور بودند زندگی کنند و راهی جز گفتگو نداشتند. به همین دلیل مراکز بزرگ گفتگوی اسلام ومسیحی در لبنان بود که من با یکی از آنان در منطه حریصا درجونیه ارتباط زیادی داشتم. دانشمندان اسلامشناس بزرگی در میان مسیحیان بود. جلسات گعده و گفنت و شنودی که با آنها داشتم بسیار برای ادامه کارم در مرکز گفتگوی ادیان موثر بود. در حاشیه همان خیابان حمرا که دفتر صدا و سیما بود، به سبک خیابانهای فرانسه کافههای زیادی بود که صبحها به رسم عربی همه یک روزنامه میخریدند و در آن کافهها قهوه میخوردند. این کافهها تقسیم شده بود. کافه نویسندهها. روزنامه نگارها. فیلمسازها و… از بهترین ایام مفید زندگیام میتوانم از این گعدهها که گاهی صبحها به این کافه ها میرفتم و با اهالی فرهنگ و هنر حرف میزدم. برای اولین بار هم از این گفتگوها برنامه هفتگی برای تلویزیون درست کردم و مسائل نو و مهمی را در برنامه گفتگوی هفتگی از دنیای عرب برای تلویزیون ایران تهیه میکردیم و میفرستادیم. نگاه از پنجره جدیدی به لبنان بود. آقای پورنجاتی در آن ایام رییس تلویزیون بود و معاون آقای لاریجانی. خیلی به ما کمک کرد تا این برنامهها پخش شود. در صدا وسمای لبنان بودم که آقای خاتمی کاندیدا شد. چند ماه آخر تقریبا کار را ول کردم و به ایران امدم و در ستاد بودم تا 2 خرداد و اتفاقات بعدی. سالهاست از لبنان خبری ندارم. فقط شنیدم دفتر صدا و سیما را در حمراء فروختهاند و دسته جمعی به ضاحیه رفتهاند.» تلاش رئیس دفتر سابق خاتمی برای منفصل و بدون ارتباط نشان دادن فضای عمومی کشور لبنان با انقلاب اسلامی ایران، در حالی است که شواهد و دلایل زیادی برای ابطال این ادعا وجود دارد که استقبال تاریخی و بیسابقه مردم لبنان از رئیس جمهور کشورمان در جریان سفر سال گذشته وی به این کشور یکی از این نشانهها است؛ استقبالی که حتی رسانههای غربی را هم متعجب و آنان را مجبور کرد تا همزمان با عملیات نجات معدنچیان شیلی که به طور گسترده افکار عمومی جهان را تحت تاثیر قرار داده بود، مراسم استقبال مردم لبنان از رئیس جمهور ایران را هم به طور زنده به نمایش بگذارند. در عین حال، این استقبال صرفا مربوط به احمدینژاد نیز نبوده و اساساً مردم لبنان تعلق خاطر خاصی به انقلاب اسلامی ایران دارند و همواره از نمایندگان ایران به طور گسترده استقبال کردهاند، اگرچه مواضع ضد استکباری و ضد صهیونیستی احمدینژاد نیز در این زمینه تأثیر ویژهای داشته است. مسالهای که بیبیسی و سیانان و فرانس 24 و فاکس نیوز هم نسبت به آن ادعان دارند اما گویا آقای ابطحی نمیخواهد این واقعیت و ارزش افزوده را برای کشورمان باور کند و یا شاید اساساً از این مساله ناراحت است. به هر حال، خودباختگی و نداشتن اعتماد به نفس ملی آنهم با وجود این نشانههای آشکار منحصر به ابطحی نیست، بهطوری که رویکرد طیف غربگرا به تحولات بیداری اسلامی و جنبش ضد وال استریت نیز نشاندهنده همین تصلب نظر و تعلق خاطر به هر چیزی دارد که منافع امریکا را تامین میکند. به عنوان نمونه، در حالی که تعداد زیادی از رسانههای جهان، کارشناسان بینالمللی و حتی برخی از سیاستمداران امریکایی هم بر ماهیت مردمی و اعتراضی جنبش ضد وال استریت صحه گذاشتهاند و از پایان کار نظام حکومتی سرمایهداری و کاپیتالیسم سخن گفتهاند – مثلا فرانسیس فوکویاما که پیش از این از لیبرال دموکراسی به عنوان اندیشه پایانی بشر نام برده بود، صراحتا ختم حکومت کاپیتالیسم را اعلام کرده – با این حال، "روزنامه شرق" در گفتگو با چندین نفر از چهرههای نزدیک به جریان فتنه مانند سعید لیلاز، معترضین را نماینده تنها یک درصد از مردم این کشور مینامد و از برتری و تقدس ساختار حکومتی سرمایهداری میگوید! بیارتباط نشان دادن تحولات بیداری اسلامی و الگوگیری از ایران در کشورهای اسلامی، یکی از راهبردهای غرب و عوامل داخلی آن است، بهطوری که در این زمینه، حتی نامهنگاریهایی نیز از سوی ابراهیم یزدی به راشد الغنوشی رهبر حزب اسلامی النهضة تونس انجام شد و همسو با طراحی غرب، الگوی ترکیه بهعنوان الگوی موفق و سیاستمداران این کشور بهعنوان بازیگران اصلی دارای نقش محوری معرفی شدند. | چهارشنبه 90/11/5 | | 9:3 عصر | | دنیای من |
|
||
Designed By:Hosna |