| ||
ترجمه:
یک راهبه می تواند سرتاپای خود را بپوشاند تا زندگیش را وقف عبادت خداوند کند , این درست است ؟ اما چرا وقتی یک زن مسلمان این کار را انجام دهد , می گویند او مورد ظلم و ستم قرار گرفته! برچسبها: یادداشت ها، | یکشنبه 91/7/30 | | 12:0 عصر | | دنیای من |
چرا حجاب ؟
 
من به چه انگیزه ای پوشش داشته باشم و چرا از انواع لباس های باب روز و آرایش ها استفاده نکنم؟
من معتقدم اگر خودت دقایقی را به این کار اختصاص دهی و با خودت خلوت کنی و درباره ی این موضوع بیندیشی انگیزه های ارزشمندی پیدا می کنی. در واقع ارزشش را دارد آدم برای گزینش یک شیوه ی زندگی صحیح وقت صرف کند. چرا که زندگی به منزله ی جاده ای است که در آن روان هستیم، هرروز، هر هفته و هرماه مقداری از این مسیر طی می شود و راه بازگشتی هم نداریم. تاکنون از چند مرحله عبور کرده ایم؛ نوزادی، کودکی، نوجوانی، و همین طور در حال گذر و حرکت هستیم. آیا سزاوار نیست ساعتی فکر کنیم و جهتی را انتخاب کنیم که به ترکستان نباشد؟! به نظر من هر بانوی مسلمان می تواند با انگیزه هایی که برایت می نویسم پوشش مناسب داشته و حضورش در جامعه حضوری سالم و مفید باشد.
ابراز صداقت در دوستی با خداوند:
لابد تو هم بارها شاهد بوده ای که افرادی به خودت یا دیگران اظهار دوستی و علاقه و ارادت کرده و گاهی از الفاظی نظیر چاکرم، مخلصم، فدایت شوم و... استفاده کرده اند اما فرض کن روزی به یکی از این افراد بگویی من مبلغی پول لازم دارم، در جواب بگوید: \" شرمنده ام، اتفاقاً من می خواستم همین درخواست را از شما بکنم.\"
روز دیگر به او بگویی اگر ممکن است فلان کتاب را به من امانت بده بخوانم، بگوید: \" اتفاقاً خودم تصمیم گرفته ام آن را مطالعه کنم.\" بار دیگر و بار دیگر، هر بار از انجام خواسته ات سرباز زند و تنها به همان چاکرم و فدایت شوم اکتفا کند.
قضاوت تو درباره ی او چیست؟
آیا در دل نمی گویی این چه دوستی است که از زبان فراتر نمی رود و هیچ نمودی در خارج ندارد؟
اکنون درباره ی رابطه خود با خدا بیندیش ما به خدای مهربان مان اظهار بندگی و اطاعت و دوستی می کنیم، اما نشانه ی صداقت در این دوستی انجام کاری است که او می پسندد.
بهترین انگیزه برای پوششِ تو همین است که بخواهی به پروردگار خودت، خالق و رازق و فریادرس و بهترین دوست خودت، اظهار محبت کنی و صداقت خود را با گردن نهادن به خواسته ی او ثابت کنی.
شکر نعمت سلامتی و زیبایی
وقتی انسان سری به بیمارستان می زند و بیمارانی را می بیند که از نعمت سلامتی محرومند. جوان هایی را می بیند که چگونه روی تخت ها افتاده ودر آرزوی روزی هستند که بتوانند با پای خود به محیط خانواده و جامعه بازگردند آنگاه متوجه نعمت سلامتی می شود.
این سلامتی و زیبایی که از بزرگترین نعمت های خداوند است تشکر لازم دارد و حداقل تشکر و سپاسگزاری این است که بوسیله همان نعمت با بخشنده ی نعمت مخالفت و معصیت نکند.
خواهرم این بار که در آینه نگاه می کنی لحظاتی با خود بیندیش چه کسی این چشم های زیبا را به من داده است، این همه ظرافت، دقت! راستی اگر این چشم ها نباشند زندگی من چقدر متفاوت می شود؟ آیا انصاف است با همین نعمت ها با دشمن خدا، ( شیطان ) همکاری کنم و خواسته ی بخشنده ی این نعمت ها را نادیده بگیرم؟!
خواهرم تقاضا دارم با حوصله بیشتر به این عبارات دقت کنی. اگر روزی همراه فرزندت از راهی عبور کنی چند کودک را ببینی که مشغول بازی هستند، از سبدِ سیبی که همراه داری به هرکدام سیبی بدهی ولی آنها نه تنها از تو تشکر نکنند بلکه کمی از سیب ها را خورده و باقیمانده ی آنرا به سر و صورت فرزندت بزنند و او را مجروح کنند قضاوت تو در مورد آنها چیست؟
خداوند سبحان که فرزند ندارد، اما مردم بندگان خدا و خانواده ی او هستند؛ اگر خانمی به جای شکر نعمت زیبایی و سلامتی، سبب بیماری روحی و آسیب دیدن باطن و روان بندگان خدا شود و آنان را از راه سعادت و کمال منحرف کند و به بیراهه، هواپرستی و شهوترانی بکشاند، چنین فردی چه تفاوتی با آن کودکان ناسپاس دارد؟
آری، شکر نعمت زیبایی و سلامتی، انگیزه ی مهم دیگری برای رعایت پوشش خداپسندانه است.
ادامه مطلب... برچسبها: یادداشت ها، | جمعه 91/7/28 | | 5:0 عصر | | دنیای من |
پسر دیروز؟ پسر امروز؟
 
1. بحارالأنوار، ج 103، ص 242 برچسبها: یادداشت ها، | پنج شنبه 91/7/27 | | 11:12 عصر | | دنیای من |
آخرین مد !!!
 
پیغمبر(ص) از جبرئیل پرسید: آیا ملائکه، گریه و خنده هم دارند؟ گفت: آرى از سه کس از روى تعجب مىخندند و بر سه کس از ترحم و دلسوزى میگریند.....سوم: از زنى که در زندگى، خود را از بیگانه نپوشیده پس از مرگ او را در قبر نهند و بدنش را بپوشانند که از دیده ها پنهان باشد؛ ملائکه خندند و گویند: هنگامى که مورد رغبت بود او را نهان نکردید، اینک مستور کنید که مورد نفرت و انزجار است...* برچسبها: یادداشت ها، | چهارشنبه 91/7/26 | | 5:0 صبح | | دنیای من |
برآوردن آرزوی دشمن
 
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب از غربت آن غریـب کن یاد امشب مسموم شد از زهر، جواد بن رضا در حجره در بسته بغداد امشب امام جواد (علیه السلام) می فرمایــند: من أطاع هــــــــواه أعطی عــدوه مناه (1) کسی که فرمان هـــوای نفسخویـــــش برد ، آرزوی دشمنــــــــشرا بــرآورد . آرزوی دشمن چیست؟! آرزوی دشمن گرفتن حجاب و عفاف از جوانان ماست ! در مضامین دینی داریم : « لادین لمن لا عفاف له » کسی که عفت نداشته باشد، دین ندارد! آرزوی دشمن، خراب کردن حیثیت دینی جامعه ی ماست! یکی از مشاورین و جاسوسان کاخ سفید در گزارش خود نوشته است: ما موفق شدیم چــــادرمشکی زن ایـــرانی را به چـــــادرتوری و گلدار تبدیل کنیـــم. چـــــادرتوری و گلدار زنان مسلمان را به مانتو تبدیل کنیم! مانتو های بلند را به مانتوهای رنگین، تنگ و خیــــلی کوتاه. و اکنون از حجاب یک زن مسلمان فقط یک روسری مانده است. آنان از اینکه با نامحرمان ارتباط داشته باشند، شرمنده نیستند! از این شرمنده اند که در محیطی نتوانند با نامحرم ارتباط مستقیم برقرار کنند. اگر ما بتوانیم این روسریرا هم از خانـــم های ایرانی بگیریم، چیزی از اســــلام و انـقــــلابدر ایران باقـــــی نــخواهد ماند!! پس بیایید، با پیروی نکردن از نفسخویش! آرزوی دشمنرا برآورده نکنـــــــــــــیم .! 1- مسند الامام الجواد ، ص 243 برچسبها: یادداشت ها، | سه شنبه 91/7/25 | | 5:57 عصر | | دنیای من |
سیب هوس
 
آدمی سیب هوس چید، شبی شیطان شد پیش چشم همة آیینهها عریان شد
در شب وسوسه با دختر گندم خوابید
بوی ایمان زدلش رفت، اسیر نان شد
بعد از آن حادثة زرد خدا را گم کرد
اهرمن آمد و در غفلت او پنهان شد
آدمی عرش نشین بود، خدا، غیرت بود
شد هوس پوش که تبعیدی خاکستان شد
غیرت از هیبت این حادثه بر خود لرزید (مصرع از استاد مشفق کاشانی.)
آدم از عرش خدا پرت شد و شیطان شد
تا به کی سبب هوس و وسوسه، غفلت، شیطان؟
باید از وسوسه برگشت، شبی انسان شد.
برچسبها: شعر، | سه شنبه 91/7/25 | | 5:48 عصر | | دنیای من |
جاهلیت مدرن
 
ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید تقوی پیشه کنید،به گونه ای هوس انگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگوئید و در خانه های خود بمانید و همچون جاهلیت اوُلی ظاهرنشوید...
خداوند در سوره احزاب آیه 32 و 33 می فرماید: ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوی پیشه کنید، بنابراین به گونه ای هوس انگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگوئید و در خانه های خود بمانید و همچون جاهلیت اوُلی (جاهلیت نخستین) [در میان مردم] ظاهرنشوید... در ابتدا دستوراتی به زنان پیامبر می فرماید و در ادامه می فرماید: بدون شک این یک حکمی است که شامل همه ی زنان مسلمان می شود و تکیه آیات بر زنان پیامبر(صلیاللهعلیهوآل هوسلم) به عنوان تأکید بیشتر است، درست مثل اینکه به شخص دانشمندی بگوئیم تو که دانشمندی دروغ مگو مفهومش این نیست که دروغ گفتن برای دیگران مجاز است، بلکه منظور این است که یک مرد عالم باید به صورت مؤکّدتر و جدی تری از این کار پرهیز کند. به هرحال این تعبیر نشان میدهد که جاهلیت دیگری همچون جاهلیت عرب در پیش است که ما امروز در عصر خود آثار این پیشگوئی قرآن در دنیای متمدن مادی را میبینیم. ولی مفسران پیشین نظر به اینکه چنین امری را پیش بینی نمیکردند، برای تفسیر این کلمه به زحمت افتاده بودند، لذا «جاهلیت اولی» را به فاصله میان آدم و نوح و یا فاصله میان عصر داود و سلیمان که زنان با پیراهنهای بدن نما بیرون می آمدند تفسیرکرده اند، تا جاهلیت قبل ازاسلام را جاهلیت ثانیه (جاهلیت دوم) بدانند! ولی چنانکه گفتیم نیازی به این سخنان نیست بلکه ظاهر این است جاهلیت اولی همان جاهلیت قبل از اسلام است که در جای دیگر قرآن نیز به آن اشاره شده و جاهلیت ثانیه جاهلیتی است که بعداً پیدا خواهد شد. (همچون جاهلیت عصر ما) ادامه مطلب... | سه شنبه 91/7/25 | | 5:24 عصر | | دنیای من |
آتش جهنم
 
در خیابان به من گفت: در این گرمای تابستان زیر چادر آب پز نمیشی؟ برگرفته از وبلاگ : کسای حیا برچسبها: یادداشت ها، | شنبه 91/7/22 | | 11:0 صبح | | دنیای من |
بانوی نمونه
 
قال النبی ( صلیاللهعلیهوآله ) لفاطمه ( ساماللهعلیها ):
أی شَیءٍ خَیر للمرأة؟ قالَت: أن لا تَری رَجُلا وَ لایَراها رَجُل فضمها إلیه وَ قالَ: ذُریّة بَعضها مِن بَعض چه چیز برای زن بهتر است؟ حضرت فاطمه ( ساماللهعلیها ) فرمود: این که مردی را نبیند و مردی او را نبیند. پیامبر( صلیاللهعلیهوآله) حضرت فاطمه ( ساماللهعلیها ) را به خود چسبانید و فرمود: ذریهای که برخی از نسل برخی دیگرند. (یعنی همه در فضائل و کمالات یکدست و به مانند یکدیگرند)
بحارالانوار، 43/84
ادامه مطلب... | چهارشنبه 91/7/19 | | 8:41 عصر | | دنیای من |
جنگ فرهنگی و وظیفه ما
 
فرهنگ و هویت یک ملت و سمت و سوی آن را می توان با استفاده از شاخصهای مصداقی همچون عقاید، اخلاق، آداب، رفتارهای فردی و اجتماعی و خَلقیات ملی تشخیص داد. اگر ملتی، از نظر شاکله ظاهری، مقبول و پیشرفته جلوه کند و از نظر فرهنگی و باطنی دچار نابسامانی باشد، ملت ورشکستهای خواهد بود اما ملتی که از نظر فرهنگی غنی باشد، حتی اگر برخی مشکلات سیاسی و اقتصادی نیز داشته باشد، بالقوه، ملت مقتدری است. حفظ هویت و شاکله باطنی یک ملت منوط به برطرف کردن نقایص و اصلاح رخنههای احتمالی در فرهنگ است. روشنفکران، نخبگان، علمای دینی، فعالان سیاسی و در رأس همه، حکومت و حاکمان، قطبهای تأثیرگذار در فرهنگ ملتها هس تند که هم توانایی تقویت فرهنگ و هم زمینه تضعیف و یا انحطاط آن را دارند. در چند سال گذشته برای برخی سؤال و یا ابهام بوجود آمده بود که چرا یک اصطلاح نظامی برای مسائل فرهنگی استفاده میشود در حالیکه اگر به شرایط کنونی فرهنگی دنیا دقت شود مشاهده میشود که یک تهاجم عظیم و پیچیده در عرصه فرهنگ در جریان است. با تحولات عظیم ارتباطاتی که امروز در دنیا بوجود آمده، جنگ فرهنگی به عرصهای با ابعاد مختلف و فراگیر و پیچیده تبدیل شده است. جبهه استکبار سردمدار اصلی این جنگ فرهنگی است. گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه کشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهمترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است زیرا نظام اسلامی در مقابل نظام سلطه ایستاده و اثبات کرده که در این ایستادگی خود صادق است و توانایی مقابله و پیشرفت را نیز دارد. راه مقابله با تهاجم فرهنگی جبهه استکبار، گسترش و تعمیق رسالتهای فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصههای اخلاقی، رفتارهای فردی و اجتماعی، عقاید و باورهای دینی و مسائل سیاسی است. ادامه مطلب... | سه شنبه 91/7/18 | | 1:39 عصر | | دنیای من |
|
||
Designed By:Hosna |