یادداشت ها - تَرَنّم عفاف
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.با کلیک بر روی +1 وب ما را در گوگل محبوب کنید

منو وبلاگ
رتبه وبلاگ
دوستان من
*


خاطره ای از شهید برونسی                                                    

خاطره ای از شهید برونسی درباره حجاب

سنندج سر پست نگهبانی ایستاده بودم، یک دفعه دیدم از روبرو سر و کله یک دختر کرد پیدا شد. روسری سرش نبود، وضع افتضاحی داشت، محلش نگذاشتم تا شاید راهش را بکشد و برود.

 

چند لحظه گذشت،هنوز ایستاده بود،یک آن نگاش کردم،صورتش غرق آرایش بود،انگار انتظار همین لحظه را میکشید، به من چشمک زد و بعد هم لبخند.

ادامه داستان...


برچسب‌ها: یادداشت ها،

| دوشنبه 91/8/8 | | 12:0 صبح | | دنیای من |
پس من کجا بشینم؟                                                    

پس من کجا بشینم

به جان خودم راضی‌ام و حتی مشتاق، که کیفشو بذاره روی صندلی، ولی یه کم کمتر جا اشغال کنه! احساس می‌کنم اگه در باز بشه، منم به‌صورت آویزون‌به‌در میرم توی اتوبان! تا این حد یعنی. لجم می‌گیره از این همه بی‌مبالاتی! میگم: «ببخشید میشه یه کم برید اون طرف‌تر؟»

 یه روز مرخصی به ما ندیدن اینا! صبح خروس‌خون زنگ زدن که پا شو بیا جلسه داریم. حالا مگه میشه بگی نمیام؟!

مثل گلوله شلیک میشم تو کوچه. بدو بدو تا سر خیابون میرم و بعدشم باید از بچه‌اتوبان رد بشم. بعضی از راننده‌ها وقتی از دور یه آدم می‌بینن، بیشتر پدال گاز رو فشار میدن. انگار می‌خوان هرطور شده از روش رد بشن! شاید فکر می‌کنن امتیاز می‌گیرن و میرن مرحله‌ی بعد! خلاصه به هر مصیبتی هست رد میشم.

خدا نکنه تو خیابون منتظر باشی. هر پدیده‌ای می‌خواد برسوندت جز تاکسی!!! خدا خیرش بده، یه تاکسی پیکانِ در شُرفِ نابودی توقف می‌کنه و من سریع چادرم رو جمع‌وجور می‌کنم و سوار میشم. انقد بدم میاد چادر آدم لای در گیر کنه! برای همین همیشه با تکنیک خاص خودم، قبل از سوار شدن، سریع جمعش می‌کنم. این یادگار عهد دقیانوس هم که جون نداره راه بره طفلی…

خب… حالا رسیدم به مرحله‌ی غولش؛ ایستگاه تاکسی به‌سمت محل کار! دو نفر آقا در صف تشریف دارن و مکان تهی از هرگونه تاکسی! و باز این اعصاب‌خردکنی همیشگی توی ذهنم که «خدا کنه نفر چهارم خانوم باشه، یا اگه نبود نفر اول اجازه بده من جلو بشینم!» نفر چهارم هم که آقایی با ظاهر دانشجویانه‌ست، از راه می‌رسه. بعد از نیم ساعت بالاخره تاکسی میاد و همه به‌صورت قندیل‌بسته ازش استقبال می‌کنیم.

ادامه مطلب...


برچسب‌ها: یادداشت ها،

| یکشنبه 91/8/7 | | 11:42 صبح | | دنیای من |
خودت را سیگار فرض می کنی؟                                                    


وقتی خودت را سیگار فرض می کنی، حال و روزت می شود مثل من!

یکی پیدا می شود که با لبخند دستانت را می گیرد؛
آتشت می زند؛ و می کشد شیره ی وجودت را.
وقتی خاکستر، تمام وجودت را گرفت؛ زیر پا له می کند باقیمانده ات را
و دستش را به سمت نخ های بعدی دراز می کند.




برچسب‌ها: یادداشت ها،
| شنبه 91/8/6 | | 5:0 عصر | | دنیای من |
وقتی در باز است...                                                    

http://myblog90.persiangig.com/theme/hiijab04.jpgداری داخل یک کوچه طولانی راه می روی، چپ و راستت خانه های جور و واجور، درهای مختلف با انواع رنگ ها، حیاط های بزرگ و کوچک، حوض و پله و باغچه و ...
اما تو از کجا فهمیدی خانه ای که داری می بینی بزرگ است یا کوچک؟ اصلاً تو که نمی بینی حیاطش را ... تو داخل کوچه هستی و تنها چیزی که می توانی ببینی در است ...
در هایی که بعضی طرح دارند و بعضی ساده، بعضی رنگی و تر و تازه، بعضی زنگ زده و زهوار در رفته، ...
همینطور که داری به راهت ادامه می دهی، می رسی به خانه ای که درش باز است... تازه اگرخودت هم نخواهی از سر کنجکاوی هم که شده، باز هم سرت را می چرخانی و همانطور که داری رد می شوی، داخلش سرکی می کشی و بعد اگر کنجکاوی ات ولت کرد به راهت ادامه می دهی... فکرت مشغول می شود به حیاط و حوض و باغچه و...
آری در باز بود و توانستی داخل خانه را ببینی اما اگر در بسته باشد چه ؟؟؟باز هم می توانی ؟؟؟معلوم است که نه.اصلاً اگر آنقدر جلوی در بایستی تا علف زیر پایت سبز بشود هم نمی توانی ببینی چه خبر است در خانه. اصلاً وقتی در بسته باشد همینطور رد می شوی و می روی و هیچ چیز این خانه توجه تو را جلب نمی کند چه رسد به اینکه بخواهی داخلش را ببینی.
خلاصه کم کم به انتهای کوچه می رسی و داخل چند تایی از خانه ها را می بینی که در هاشان باز است، بعد می رسی به خیابان.
وارد پیاده رو می شوی و شروع می کنی به قدم زدن. آنطرف تر چند جوان را می بینی که از کنار همه بی تفاوت رد می شوند و می گذرند ولی وقتی به بعضی ها می رسند جور دیگری رد می شوند، شاید چیزی، حرفی، متلکی هم می پرانند. از خودت می پرسی چرا؟ چرا فقط به بعضی ها جور دیگری نگاه می کنند؟؟ چرا فقط به بعضی ها متلک می گویند؟؟؟چرا فقط بعضی ها را اذیت می کنند؟؟؟؟
بعد یاد کوچه می افتی...در بعضی خانه ها باز بود....




برچسب‌ها: یادداشت ها،
| جمعه 91/8/5 | | 1:40 عصر | | دنیای من |
سوغاتی سنگ بیاورید                                                    

 

وبلاگ ترنم عفاف

سنگهای بیابان عربستان تمامی ندارد؛ هر سال هزاران حاجی، هزاران سنگ و هزاران شیطانی که باید دور شوند از این انسانهای سفید پوش.
گفته ام برایم سوغاتی سنگ بیاورند، هفت سنگِ ریز؛ گاهی وقتها لازم میشود!
وقتی چشمهایم بازیگوش میشوند، وقتی فکرم به هر جایی سرک میکشد، وقتی لباسم برای دیگران مایه ی دردسر میشود، وقتی حرفهایم از دیگران سلب آرامش میکند و ...

خدایا دلم برای لباسهای سفیدم تنگ شده....
عید قربان مبارک  




برچسب‌ها: یادداشت ها،
| جمعه 91/8/5 | | 10:42 صبح | | دنیای من |
روز زیارت عشق                                                    

افسران - عرفه...

متن کامل دعای عرفه رو توی بخش :"صفحات اختصاصی " که در گوشه سمت چپ صفحه قرار داره ، گذاشتم .

عاجزانه از همه شما عزیزان التماس دعا دارم




برچسب‌ها: یادداشت ها،
| چهارشنبه 91/8/3 | | 9:48 عصر | | دنیای من |
دانشگاه یعنی آرایشگاه؟!                                                    

 

 
دانشگاه یعنی آرایشگاه؟!

آن اول‌ها که وارد دانشگاه شدیم، گفتیم دیگر بیشتر مسیر را رفته‌ایم تا آدم حسابی شویم! گفتیم دیگر دانشجو وارد می‌شویم؛ دانشمند خارج می‌شویم!



صدای شیعه: چند صباحی گذشت تا دانستیم صرفه در این است که فرزند زمانه خویشتن باشیم! دانشمند زمانه شدن پیشکش! هرگاه خواستید بدانید مد روز لباس و آرایش چیست، ادامه تحصیل دهید! کافی است وارد دانشگاه شوید تا با انواع مدل‌های پوشش، با کمترین پارچه‌ها و مرغوب‌ترین رنگ‌ها آشنا شوید. اطلاع‌رسانی در حد المپیک!


دیگر تمرکزی می‌ماند؟!

با یک متخصص روانشناسی صحبت کردیم تا بدانیم اولاً چرا؟ واقعاً چرا؟ یعنی ریشه‌های روانشناختی این ماجرا کجاست؟ ثانیاً حالا که پوشش‌ها اینطور است، آیا می‌شود درس خواند؟ تمرکزی می‌ماند؟!
دکتر محمود برجعلی در پاسخ به این سؤال که چرا دختران این نحوه پوشش را انتخاب می‌کنند، می‌گوید: «حجاب فقط مختص خانم‌ها نیست؛ نوعی دیگر از پوشش برای آقایان هم باید باشد. تأکیدی که ما روی حجاب خانم‌ها می‌کنیم، ممکن است به نوعی مقاومت و بازدارندگی در آنها منجر شود.» 

چرا دانشگاه؟
 
«نوجوان از محیط بعضاً بسته خانواده وارد دانشگاه می‌شود؛ دیگر خبری از آن مراقبت‌ها و حساسیت‌ها نیست. دانشجو شدن، جایگاهی اجتماعی برای افراد ایجاد می‌کند. این هم سبب می‌شود محدودیت خانواده‌ها کمتر شود و هم باعث می‌شود فرد احساس برتری کند. احساس می‌کند در یک موقعیت و پوزیشن جدید قرار گرفته؛ پس تیپ جدیدی می‌زند. از طرف دیگر الگو هم نقش خیلی مهمی را ایفا می‌کند. گروه هم‌سن و سال خیلی وقت‌ها برای فرد به منزله الگو قرار می‌گیرد. حالا این الگو هم می‌تواند مثبت باشد و هم منفی. به هر روی، اینجا یک دگردیسی فرهنگی برای فرد به وجود می‌آید. در دوران طاغوت شاید شرایط به این راحتی نبود تا افراد بتوانند فرزندانشان را تربیت دینی کنند. ولی همان نوجوان‌ها وقتی وارد دانشگاه شدند و به سال‌های دفاع مقدس رسیدند، دگردیسی مثبتی پیدا کردند و این آنها را به جبهه‌ها کشاند. پس این دگردیسی می‌تواند به شکل مثبت هم اتفاق بیفتد.» 

چشم وگوش

دکتر برجعلی درخصوص تأثیر این نحوه پوشش روی تحصیل افراد معتقد است: «وقتی یک پسر وارد دانشگاه می‌شود، در سنی قرار دارد که اوج مسائل شهوانی است. از محدودیت خانواده خارج شده و وارد محیطی شده که ارتباطات در آنجا رودررو است. از طرف دیگر آقایان بیشتر از طریق چشم تأثیر می‌گیرند؛ بر عکس خانم‌ها که بیشتر از طریق گوش تأثیر می‌پذیرند. پس اگر خانم‌ها پوشش را رعایت نکنند، قطعاً تمرکز و توجه در آقایان کاهش پیدا می‌کند. علاوه بر این، طبق تحقیقات، خانم‌ها خودشان هم در این لباس‌ها راحت نیستند و بنا به گفته‌های خودشان، به دلیل فشار گروه هم‌سن و سال این لباس‌ها را می‌پوشند. شاید خودشان هم قبول دارند این نحوه لباس پوشیدن، فلسفه خوبی ندارد؛ اما به خاطر مد یا جلب توجه به این سمت کشیده می‌شوند.» 
ادامه مطلب...


برچسب‌ها: یادداشت ها،

| سه شنبه 91/8/2 | | 12:34 عصر | | دنیای من |
آبنبات چوبی                                                    



یادش بخیر، آبنبات چوبی که دست بچه های محل می دیدیم، کچل می کردیم پدر و مادرمان را تا برای ما هم بخرند....حواسمان نبود که بچه های محل هم کچل می کنند پدر و مادرشان را تا کفش و لباسشان مثل ما بشود....طبیعی بود، بچه بودیم و هر چیزی دست دیگران می دیدیم می خواستیم. ما مثل آنها می شدیم و آنها مثل ما.... بزرگ شدیم و خیال کردیم بازی کودکانه مان تمام شده؛ فکر نمی کردیم حکایت بچه گانه مان ادامه داشته باشد....
همین دو هفته پیش بود که خواننده فرانسوی مسلمان شد؛ با حجاب شد؛
و همین چند ماه پیش بود که بازیگر ایرانی بی حجاب شد، عریان شد؛
و حکایت همچنان باقی است...




برچسب‌ها: یادداشت ها،
| سه شنبه 91/8/2 | | 11:0 صبح | | دنیای من |
آیا حجاب با ظهور اسلام تکمیل شده ؟                                                    



 

پایگاه خبری تحلیلی قدس آنلاین: بنا بر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های سرتاسر جهان، حجاب و حفظ آن در بین زنان معمول بوده است، هر چند در طی تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است ولی هیچگاه از بین نرفته است و شاید یکی از دلایل اساسی آن این باشد که حجاب و عفاف، یک امر فطری است.

داستان آدم و حوا این فطری بودن را به نحو بارزی نشان می دهد. به نحوی که در قرآن کریم در سوره ی اعراف آیه ی 22 آمده است: «آن گاه که آدم و حوا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست دادند و به سرعت با برگ های درختان بهشتی خود را پوشاندند». این پوشش سریع آدم و حوا بیانگر احساس شرم از برهنگی حتی بدون حضور ناظر بیگانه، بیانگر ذاتی و فطری بودن حجاب است.

براساس ادیان الهی که انسان خلیفه خداوند و مرکز و محور جهان هستی است و حیاتش در جهان آخرت نیز ادامه دارد، باید جسم زن و چشم مرد پوشیده گردد تا غرایز شهوانی مهار و کنترل شود و استعدادهای معنوی و عقلانی بشر در پرتو رهیافت های فطری و هدایت های وحیانی شکوفا گردد، از این رو حفظ حجاب امری بسیار مهم تلقی می گردد

  

ادامه مطلب...


برچسب‌ها: یادداشت ها،

| دوشنبه 91/8/1 | | 8:47 عصر | | دنیای من |
کاریکاتور یک انگلیسی به نفع مسلمانان                                                    

ترجمه:
یک راهبه می تواند سرتاپای خود را بپوشاند تا زندگیش را وقف عبادت خداوند کند , این درست است ؟
اما چرا وقتی یک زن مسلمان این کار را انجام دهد , می گویند او مورد ظلم و ستم قرار گرفته!



برچسب‌ها: یادداشت ها،
| یکشنبه 91/7/30 | | 12:0 عصر | | دنیای من |
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وب


ترنم عفاف 

 

سلام بر تمامی برادران و خواهران ارزشی ام. از اینکه لطف نمودید و از وبلاگ من دیدن فرمودید بسیاراز شما سپاسگزارم . التماس دعا


مکان تبلیغات شما




کلام شهیدان

پیامک حجاب

سایر امکانات


Review http://sabooyeteshneh.parsiblog.com/ on alexa.com

آمار وبلاگ

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 18
کل بازدید : 221696
کل یادداشتها ها : 113




سایتهای برتر ایرانی
 تحلیل آمار سایت و وبلاگ