هر جمعه يک پيام به اميد ظهوردلم دوباره ببين که شده پريشانتعزيز فاطمه اي جان من به قربانتبراي روز ظهورت، براي آمدنتچقدر مانده که کامل شوند يارانت؟بگو چگونه بيايم چگونه آقا جانبه جستجوي تو و خيمه و بيابانتبه که قسم بخورم بي تو من کم آوردمبس است اين همه دوري بس است هجرانتتو را قسم به صبوري قلب منتظرانعزيز فاطمه برگرد سوي کنعانتعدالت علوي تو خواب اين شهر استفداي آن لبه ي ذوالفقار بُرّانتاگر چه لايق احسان تو نبودم منهميشه شامل من بوده است احسانتاز اين حجاب پر از ابر آسمان، آخرظهور کي ميکند آن روي ماهِ پنهانت؟